ساختارهای فشل غربی مانع حرکت تکاملی انقلاب
به گزارش خبرنگار حوزه فرهنگ گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، حجتالاسلاموالمسلمین مصطفی جمالی، استاد فلسفه و عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم طی یادداشتی درباره آسیبهای ساختارگرایی و تجربهگرایی نوشت:
در آستانه چهل سال دوم حرکت تکاملی انقلاب اسلامی، یک بار دیگر با بصیرت بالای مردم، فرصتی طلایی به جبهه اصیل انقلاب داده شده است تا در تحکیم آرمانهای انقلاب و بازگرداندن قطار انقلاب به ریل اصلی خود به میدان آمده و بدون داشتن بهانه به انجام تکلیف الهی خود یعنی اقامه کلمه توحید بپردازد.
انقلاب اسلامی در چهل سال نخست، آمادگاه تجربههای جریانهای چپ و راست شد و با توجیه نوپا بودن یا از باب اضطرار و ... بسیاری از راههای حکمرانی را تجربه کرد. اینک با کولهباری از تجربه، زمان آن رسیده تا فریاد برآورد که «پادشاه، عریان است» و با شجاعت انقلابی از طرحهای نظام کارشناسی موجود که فقط روکشی از اسلام با خود دارد، دل برکند. ساختارگرایی و تجربهگرایی خام در چهل سال نخست انقلاب، قتلگاه آرمانهای انقلاب را رقم زد و علاوه بر ایجاد سد آهنین در مسیر رشد نیروهای جوان انقلابی و شکلدهی امت وسط، موجبات ظلم فاحش به وارثان اصلی انقلاب و امت مظلوم و بصیر را فراهم آورد.
امت ایران اسلامی با حضور تاریخی خود، حجت را تمام کردند و اینک دولت آینده بر سر این دوراهی خطیر قرار گرفته است که یا مانند اخلاف خود، مسیر گذشته را طی کند و با اعتماد به نظام کارشناسی موجود و با حلقههای بسته تصمیمسازان غربگرا، ولو با روکشی اسلامی و انقلابی، حرکت کند یا اینکه زیر میز زده و راه دیگری را انتخاب نموده و با اعتماد به نیروی فکری جوانان نسل سوم انقلاب، قطار انقلاب را به مسیر اصلی خود بازگرداند و زمینه انتقال قدرت انقلاب اسلامی را به نسل جوان انقلابی فراهم کرده و حرکت انقلاب را بیمه نماید.
باید به این نکته اساسی هم توجه داشت که اگر چه با سختکوشی و مدیریت انقلابی و مبارزه با فساد میتوان مرهمی بر زخمهای انقلاب گذاشت؛ اما نباید غافل بود که حتی یک رئیسجمهور پرکار هم در درون ساختار و سیستم موجود، منحل میشود، چنانکه همه دیدیم که شد!
با این همه باید زیر میز زد و دوباره به دامان انقلاب بازگشت و به نظر میرسد در این مسیر، باید دولت جوان انقلابی به صورت موازی در دو محور زیر و در راستای تحقق بیانیه گام دوم حرکت کند:
محور اول: ایجاد «شبکه نیروهای فکری انقلاب» و استفاده از تمام توان فکری نیروهای انقلاب در بهینه اسناد بالادستی نظام همچون الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و نقشههای جامع در بخشهای مختلف و طراحی ساختارهای متناسب با حرکت جهانی انقلاب اسلامی مبتنی بر این اسناد، باتوجه به پیچیدگی حکمرانی در عصر حاضر. لازمه این امر توجه ویژه به مسئله پژوهش و بر صدر نشستن پژوهشهای «بنیادی، راهبردی و کاربردی» است و بهترین کار برای دولت، تشکیل اتاقهای فکر از نخبگان جوان انقلابی دانشگاهی و فضلای حوزه میباشد که به عنوان بازوی مستمر فکری دولت به طراحی و بهینه طرحها بپردازند.
محور دوم: کنار گذاشتن بسیاری از طرحها و ساختارهای موجود و استفاده از طرحها و تجربههای انقلابی و کارآمد در چهل سال نخست انقلاب و اصلاح برخی از ساختارهای فاسد در کوتاه مدت که به اذعان همگان از موانع جدی حرکت دولت میباشد. در ادامه به برخی از آنها اشاره میگردد:
۱. باید دوباره با صدایی رسا آرمان انقلاب را مطالبه کرد تا زمینه هماهنگی حرکت در تمامی بخشها فراهم شود؛ چرا که آرمان، نخ تسبیح حکمرانی است. آرمان انقلاب اسلامی، تحقق جامعه عصر ظهور است و لحظهای نباید از این آرمان چشم برداشت. بگذارید گوش جان به ندای پیر راهمان بسپاریم که فرمود: «مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت - ارواحنافداه - است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظهای مسئولین را از وظیفها که بر عهده دارند، منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره هرچه بهتر مردم بنماید؛ ولی این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است، منصرف کند» (صحیفه نور، ج۲۱،ص۳۲۵).
۲. باید از الگوها و ساختارهای شهرسازی متمرکز عبور کرد؛ چرا که همین سبک از شهرسازی، مانع جدی تحقق سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی است. با اینکه مسکن از اولویتهای مهم کشور است؛ اما الگوی ساخت آن بسیار مهمتر است؛ چنانکه طرح مسکن مهر نیز با همه فوایدش در قفس الگوی غربی گرفتار شد. تنها میشود با تخصیص کمتر از ۱/۰ درصد از زمینهای کشور برای همه جوانان کشور شهرهایی با الگوی زیستشهر اسلامی (ویلایی و تولیدمحور با ۱۰۰ متر خانه و ۹۰۰ متر زمین) مسکنی با هزینه کمتر از طرحهای موجود تهیه نمود که تفاوتی جدی با الگوی آپارتمانی شهرهای متمرکز مدرن دارد؛ الگوهای مدرنی که قتلگاه فرهنگ و سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی است.
۳. باید با شکستن ساختارهای کنونی تولید، به سمت تأسیس، توسعه و تکثیرکارگاههای کوچک زودبازده و مردمی رفت و بر اساس اصل ۴۴ قانون اساسی به تشکیل تعاونیهای مردمنهاد با الگوی اسلامی ـ ایرانی پرداخت. میتوان با ایجاد کارگاههای کوچک به تولید برق، نفت، محصولات صادراتی و ... پرداخت.
۴. باید با شکستن ساختارهای ناکارآمد توزیع و واردات و صادرات، زمینه شکوفایی اقتصاد را فراهم کرد و فرهنگ دلالی و قاچاق دولتی و غیردولتی را از اقتصاد کشور حذف کرد و به یاری تولیدگران و کشاورزان شتافت؛ به خصوص با بازار بزرگ منطقهای که یکی از فرصتهای طلایی انقلاب اسلامی است.
۵. باید به اصلاح ساختارها و الگوهای مصرف پرداخت. تبلیغات مصرفگرایی، قتلگاه الگوی مصرف نظام انقلابی شده است و مدام سبک زندگی مصرفی را در چشم و گوش ملت انقلابی تصویر کرده و زمزمه میکند؛ رویهای که با هدف بعثت انبیاء که حتی کف دعوت خود را دعوت به دنیا قرار ندادهاند، در تعارض است؛ با اینکه بر عکس، بیش از همه کار کرده و کمتر از همه مصرف میکردند و براساس فرهنگ ایثار و تواصی، به دستگیری مردم مستضعف میپرداختند.
۶. باید ساختاری جدید برای کسب درآمد و توزیع بودجه طراحی کرد؛ ساختاری شفاف که هم دولتمردان، هم نمایندگان مجلس و هم مردم از کیفیت درآمد و هزینه کشور مطلع شوند؛ نه همچون ساختار موجود که تنها چند نفر آن را میفهمند و دخل و خرج آن شفاف نیست.
۷. باید به اصلاح سریع نظام بانکداری پرداخت که به جان اقتصاد مملکت افتاده است. برخی از آسیبهای بدیهی آن را در کوتاه مدت میتوان به سرعت رفع کرد؛ از جمله بنگاهداری بانکها و خلق پول از طریق تشکیل هلدینگها و وامهای بیحساب و کتاب، آن هم تنها به بخش تجارت اقتصاد و دامن زدن به امر دلالی در حوزه اقتصاد. باید بانک محدود به واسطهگری بین سرمایهدار و صاحبان مراکز اقتصادی تولیدی و توزیعی شود و تنها به کارمزد خود در این واسطهگری بسنده کند.
۸. باید از ساختارهای فشل آموزش و پرورش عبور کرد که تنها با تکیه بر حافظهمحوری، تمامی استعداهای کودکان و نوجوانان کشور را خسته و فرسوده کرده و آنها را با آرزوی عبور از سد کنکور، معطل و سرمایهسوزی عظیمی را موجب شده است. الحمدلله در این چهل سال تجربههای مختلفی از نیروهای انقلابی در تولید ساختار جدید آموزش و پرورش داشتهایم که باید با بهینه آنها به تغییر جدی این ساختار موجود پرداخت؛ بهویژه با داشتن سند تحول آموزش و پرورش که به سد آهنین ساختار موجود برخورد کرده است.
۹. باید به تغییر جدی نظام دانشگاهی مدرکگرا پرداخت که دارای آسیبهای جدی و فراوان میباشد؛ از جمله عدم تناسب خروجیها با نیازهای اداره، حافظهمحوری در مقابل پژوهشمحوری، وجود رشتههای ناکارآمد و عدمتناسب جنسیتی در رشتههای دانشگاهی و معطلکردن بسیاری از دختران بااستعداد در رشتههایی که تناسب با آنها ندارد.
۱۰. باید تحولی جدی در نظام سلامت کشور ایجاد کرد. الگوی تغذیه کشور با آسیب جدی مواجه است؛ به خصوص با محصولات ترایخته همچون روغنها و آردهای بیکیفیت که سفره ایرانی را بیخاصیت و حتی مضر کرده و خود به خطری برای سلامت تبدیل شده است. باید توجه ویژه به طب گیاهی و بسط آن از طریق مراجع علمی و تبدیلکردن آن به علمی کارآمد در کنار طب شیمیایی شود.
۱۱. باید به جنگ فضای مجازی دشمن رفت و جوانان را از افتادن در سیاهچاله فضای مجازی نجات داد و از کاربری صرف در این عرصه، به سمت کنشگری فعال پیش رفت و با راهاندازی سامانه ملی به مدیریت هوشمند فضای مجازی پرداخت و از طعن دشمنان فرهنگ کشور در این مسیر نهراسید.
۱۲. باید از تعامل منفعل با جامعه غرب و اروپا بیرون آمد و با تعاملی هوشمند و با تکیه بر قدرت انقلاب اسلامی به تقویت جبهه مقاومت جهانی و به تغییر معادلات جهانی پرداخت و سازمانی بینالمللی متفاوت تأسیس نمود که طرفدار مظلومان عالم باشد؛ زیرا با حرکت صرف ذیل ساختارهای جهانی نمیتوان به ساختارسازی پرداخت و از آرمانهای بلند انقلاب جهانی اسلام دفاع کرد.
اما دو راهکار اساسی:
۱. اگر جوانان ما در هشت سال دفاع مقدس توانستند با تکیه بر هوش سرشار و با داشتن روحیه انقلابی و اسلامی، به الگوها و ساختارها و قواعد خاصی در جنگ با دشمنان دست پیدا کنند، دولت جدید هم در تمامی بخشهای اداره میتواند همین الگو را پیدا کرده و با اصل اصیل «ما میتوانیم» به آنها میدان دهد تا با طراحی ساختارهای جدید و شکستن الگوها و ساختارهای موجود از دام هزارتوی کارشناسیهای غربزده، هم خود و هم دولت خود را نجات داده و هم زمینه تحقق حکمرانی اسلامی را به نفع مستضعفین فراهم آورید. مهم، خروج از دایره بسته قدرت و استفاده از انبوه جوانان در تشکیل «دولت جوان انقلابی» است که در این چهل سال پرورش یافته و آماده جهاد میباشند.
۲. در عصر حاضر که رسالت حکومتها ایجاد توسعه جامع در مقیاس جهانی است، مسئله پیشرفت و طراحی الگوی جامع پیشرفت و ریزالگوها و ساختارهای اجتماعی امری بسیار پیچیده و نیازمند «استنباط فقه تمدنساز، تولید شبکه علوم و دانشهای کارآمد» میباشد که حتماً دولت باید در حرکتی بلندمدت، تحقق این امر مهم را در صدر برنامههای خود قرار دهد و به تعبیر بیانیه گام دوم انقلاب، مسئله انقلاب علمی را در صدر مسائل خود قرار دهد؛ اما با این همه در کوتاه مدت هم میتوان با تکیه بر توان جوانان انقلابی و جهادی و با حرکت ذیل نقشه جامع تمدنسازی اسلامی، جهتگیریها، استراتژیها، اولویتها و سیاستهای کلان رهبر معظم انقلاب، معبری جدید باز کرد و به سرعت الگوهایی به نسبت اسلامی و انقلابی در دولتسازی و بخشهای مختلف طراحی نمود و زمینه تحقق جامعه اسلامی و تمدن نوین اسلامی را فراهم نمود و نسخهای جدید برای اداره به کشورهای جهان اسلام و حتی کشورهای مظلوم و دربند استکبار جهانی ارائه داد.
انتهای پیام/۴۱۶۲/
انتهای پیام/